http://115simoorgh.ParsiBlog.com
مجله دانستنیهای فوریتهای پزشکی سیمرغ
| ||
تاریخچه اورژانس همدان [ یکشنبه 93/11/5 ] [ 4:18 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
تاریخچه اورژانس اصفهان یک سال بعد از راه اندازی اورژانس تهران ، اورژانس شهر اصفهان با کمک تکنسین های اورژانس تهران و با سرپرستی دکتر پیروز نیا شروع بکار نمود. عنوان مرکز در آن زمان مرکز اطلاعات اورژانس بود. در آن زمان بدلیل اینکه اصفهان نیروهای بومی برای بکارگیری در اورژانس نداشت [ یکشنبه 93/11/5 ] [ 4:10 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
تصاویر زیبا و قدیمی از اورژانس 115 ایران در حادثه دردناک فرو ریختن سقف سالن انتظار فرودگاه مهرآباد ( بدلیل ارتعاشات ناشی از سر و صدای موتور جتهای غول پیکر ) در ساعت 2 و 50 دقیقه بعدازظهر روز چهاردهم آذرماه سال 1352 بود که طی آن 16 نفر کشته و 11 تن مجروح شدند. این حادثه به دلیل انعکاس وسیع در رسانههای داخلی و خارجی آن سال، در ردیف یکی از تلخترین وقایع کشورمان به ثبت رسید. بعد از این حادثه سیستم فوریتهای پزشکی کشور با عنوان اورژانس 115 کشور با همکاری کشور آمریکا تأسیس شد و ایران بعنوان چهارمین کشور دارنده خدمات اورژانس پیش بیمارستانی در جهان شناخته شد که این خود افتخاری بزرگ است.
[ یکشنبه 93/11/5 ] [ 4:8 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
شعری زیبا در مورد اورژانس115
شعر زیر تقدیم می شود به تمام کارمندان زحمتکش که گمنام و بی نام و نشان درگوشه گوشه این کشور در حال خدمت رسانی به مردمشان هستند. منم آنکس که با او آشنایید [ یکشنبه 93/11/5 ] [ 4:2 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
خاطرات پرسنل اورژانس 115 کیف من کجاست؟ زمستان سال 83 بود. اون سال هوا خیلی سرد بود. خوب یادم هست آنروز برف زیبایی بر تن زمین نشسته بود. کنار پنجره ایستاده بودم وقدرت خدای بی همتا را ستایش می کردم که تلفن پایگاه به صدا در آمد. - الو115؟ [ یکشنبه 93/11/5 ] [ 3:41 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
خاطرات پرسنل اورژانس 115 پولهام کو؟!
خاطره من مربوط به سال 1384 می شه. یه روز سرد زمستونی که مأموریت در پایگاه خیابون آتشگاه بود صبح زود به پایگاه اومدم بعد از تعویض لباسهای شخصی ام با لباس فرم اورژانس مقداری پول از جیبم درآوردم و داخل جیب کاپشن فرمم گذاشتم تا واسه تهیه صبحانه برم بیرون و برگردم. [ یکشنبه 93/11/5 ] [ 3:38 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
خاطرات پرسنل اورژانس 115 دوقلوها
صبح یکی از روزهای بهاری سال 1386 بود و من در پایگاه اورژانس شهرضا مشغول خدمت بودم. 7 صبح بود که بطور همزمان 2 تا از تلفن های پایگاه زنگ خورد و دو مریض بدحال به ما گزارش شد. یکی از اونها مردی بود حدود 50 ساله که از سرطان ریه رنج می برد و الان دچار کاهش هوشیاری شده بود و خانواده اش از اون ناامید شده بودند. [ یکشنبه 93/11/5 ] [ 3:37 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
خاطرات پرسنل اورژانس 115 دو خاطره در یک اعزام یک شب از شب هایی که در پایگاه اورژانس شیفت بودم از اتاق فرمان در حدود ساعت 3 نیمه شب با بیسیم اعلام کردند و گزارش یه مریض بدحال رو دادن. آدرس خیابان امیرحمزه بود. با توجه به شرح حالی که گرفته شده بود بیمار پیرمردی بودکه ظاهراً از درد قلبی و تنگی نفس رنج می برد و دیابت هم داشت. [ یکشنبه 93/11/5 ] [ 3:33 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
خاطرات پرسنل اورژانس 115 چشم بینا
یادم میاد چند سال پیش بود. اون روز پُست کاریِ ما مستقر در ایستگاه آتش نشانی خیابان کاوه بود. از صبح زیاد سرمون شلوغ نبود که این همیشه باعث خوشحالی بود چون احتمال می دادیم که شکر خدا خطری جدی سلامت مردم رو تهدید نکرده بودکه نیاز به 115 باشد. [ یکشنبه 93/11/5 ] [ 3:30 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
خاطرات پرسنل اورژانس 115 تلخ و شیرین
خیلی وقت ها می شد در زمان خدمت در اورژانس در طول 1 روز حادثه های تلخ و شیرین زیادی رو کنار هم تجربه می کردیم. یادم میاد 20 سال پیش زمانی که جاده اصفهان تهران اتوبان نبود ، بالاتر از وزوان در نزدیکی موته تصادف وحشتناکی اتفاق افتاده بود . یه سواری هیلمن چپ کرده بود . [ یکشنبه 93/11/5 ] [ 3:27 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
|
| |
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |