خاطرات پرسنل اورژانس 115

چسب رازی

یکی از روزهای تابستان بود . در پایگاه نشسته بودیم . پایگاه بین جاده ای وزوان جایی در محور اصفها -تهران. تا اون ساعت روز آرومی داشتیم اما حادثه خبر نمی کند . از اتاق فرمان اطلاع دادند یک ماشین خاور در محدوده نزدیک ما چپ کرده و از جاده به بیرون منحرف شده . ظاهراً راننده خودش با شماره 115 تماس گرفته و اطلاع داده بود .

ادامه مطلب...

خاطرات پرسنل اورژانس 115

به کجا چنین شتابان

ساعت 5/8 شب بود . شبی از شبهای گرم تیرماه . از اتاق فرمان اپراتور به ما اعلام کرد زنی که تازه 20 روز از زایمانش می گذره دچار مشکل شده و قادر به حرکت نیست . بعد از گرفتن آدرس ، سریع به محل اعزام شدیم و ظرف 8 دقیقه به اونجا رسیدیم .

ادامه مطلب...

خاطرات پرسنل اورژانس 115

آشنای غریب

در یکی از روزهای بهاری اردیبهشت ماه 1387 با بی سیم یک مورد تصادف اعلام شد . تصادف در خیابان جی اتفاق افتاده بود بعد از ترمینال جی . سریع به محل حادثه اعزام شدیم . خیابان مملو از جمعیت بود . عده ای مثل همیشه تماشاگر و کنجکاو اونجا جمع شده بودند که از جریان مطلع بشن .

ادامه مطلب...

خاطرات پرسنل اورژانس 115

داماد خوش لباس

سال 1387 بود . روزهای پایانی تابستان و من در پایگاه مدیسه مشغول خدمت بودم . یاد می آد شیفت من 48 ساعتی بود و روزی که این خاطره برای من شکل گرفت روز دوم شیفت کاری ام بود . درست رأس ساعت 6:10 صبح

ادامه مطلب...

خاطرات پرسنل اورژانس 115

آژیر

این خاطره از جمله خاطرات منه که هیچ وقت از ذهنم پاک نمی شه چون به این مسئله ایمان دارم که اغلب ما آدمها تا با مشکلی درگیرنشیم یا واسه خودمون اتفاق نیوفته ، نمی تونیم شرایط کسی که امروز با اون مشکل دست به گربیانه رو درک کنیم و همیشه صدای اعتراضمون بلنده !!

ادامه مطلب...

خاطرات پرسنل اورژانس 115

پشت در درمانگاه

ساعت 5 عصر بود. در پایگاه بین جاده ای شاهین شهر بودیم که به مأموریتی اعزام شدیم. آدرس درمانگاه سایت شاهین شهر بود و حدود 7 دقیقه زمان برد تا از اتوبان به محل برسیم. از دور متوجه موج جمعیتی که اونجا جمع شده بودند ،شدم. به محض رسیدن مردی رو دیدم پشت فرمان یک ماشین با موهای جوگندمی و حدوداً 55 ساله سرش روی فرمان بود همسر و پسرش گریه می کردند و با دیدن ما شروع کردند به التماس برای کمک.

ادامه مطلب...

تصاویر آمبولانس های قدیمی

همه چیز در حال پیشرفت و دگرگونی است.انسانها از علم گذشته استفاده کرده و بنایی جدید را به وجود می آورند. آمبولانس و استفاده از وسیله ای برای حمل و جابجایی بیماران از گذشته های دور دغدغه مردم بود. در اینجا چند عکس جالب از آمبولانسهای قدیمی را برای شما به نمایش گذاشته ام.

ادامه تصاویر...

شعر در مورد فوریتهای پزشکی

شعری است در مورد فوریتهای پزشکی و خدماتی که برای مردم خالصانه انجام می دهند.

فوریت پزشکی مشگل گشای مردم

خدمت گذارآنان ،جمعی برای مردم

ادامه مطلب...

شعر یکی از اهالی کوهپایه اصفهان در مورد پرسنل اورژانس 

این هم شعر یکی از اهالی کوهپایه اصفهان که برای کارمندان شهرشان سروده و اسامی آنها را نیز در شعرش آورده است.

یک پایگاه اورژانس، در پارک شهر کوپا
آماده بهر خدمت ، باشد کنار جاده

ادامه مطلب...

شعر مردان بی ادعا

(شاعر محمدرضا زرین اورژانس شیراز)

شعری زیبا برای همکارانمان در اورژانس 115 که توسط یکی از همکاران اورژانس خوش ذوق شیراز سروده شده است.

ز هر گوشه و هر کناری نشست         کمین بهر یاری به هر سو برست

از تبار سفیدپوشان بی ادعا                 ناجی مرسلاز ایزد و ارشیا

ادامه شعر...