http://115simoorgh.ParsiBlog.com
مجله دانستنیهای فوریتهای پزشکی سیمرغ
| ||
خاطره زیبا از داود ادبی کارشناس فوریتهای پزشکی (خاطرات تکنسین های فوریتهای پزشکی) با نام خداوند بزرگ امروز یک روز جمعه بسیار خوب با هوایی عالی در پایگاه اورژانس 115 کیاکلا مرکز شهرستان سیمرغ در کنار دوست عزیزم آقای داود ادبی فیروزجایی هستیم. خاطره: هفته قبل(اواخر مرداد 93) یک حادثه رانندگی در جاده جویبار روبروی زمین فوتبال بوقوع پیوست که یک اتومبیل پیکان با یک موتورسیکلت برخورد کرده که راننده موتورسیکلت که یک پیرمرد بود به شدت دچار آسیب و شکستگی از ناحیه دست و پا شد. ما به صحنه اعزام شده و اقداماتی مثل پانسمان،وصل سرم، آتل گیری، کنترل خونریزی و مراقبتهای حیاتی اولیه را انجام دادیم و سریعا بیمار را به مرکز درمانی در قائمشهر اعزام کردیم.اما نکته جالب برای ما این بود که وقتی بین راه سرم بیمار تمام شده بود همراه بیمار که فرزند بیمار نیز بود از ما شاکی شده بود که شما سرم خالی را به پدرم وصل کرده اید و می خواهید ما را با این کار فریب بدهید. حالا هر چه حالا ما به ایشان می گوییم که دارید اشتباه فکر میکنید اصلا قبول نمیکند و مدام ما را دروغگو و متقلب خطاب می کردند.ما تعجب کنان از اینکه چرا دیوار بی اعتمادی بین ما و مردم این چنین برقرار است.
تحلیل من در مورد این رویداد: دلایلی که باعث شد همراه بیمار اینطور در مورد همکارانمان فکر کند به نظر من شامل موارد زیر می باشد: 1 - احتملا همراه بیمار بین راه و موقعی که سرم تمام شده بود سوار آمبولانس شده بودند و سرم پر از مایعات را ندیده بودند.چون به هر حال بیمار خونریزی وسیع و شکستگی زیادی داشت و نیاز به سرم و مایعات فراوان داشت و همکارانم در زمان کم بایستی سرم زیارد با سرعت بالا به بیمار تزریق میکردند. 2 - شاید همراه بیمار می خواست به پدرش نشان بدهد که چقدر اونو دوست داره و به فکرش هست. 3 - شاید همکارم سرم خالی وصل کرده باشد.حالا اگر همکارم این کار را کرده باشد چطوری همراه بیمار خالی کردن سرم را ندیده بود. 4 شاید یک نفر دیگر تشنه اش بوده و به جای آب، سرم را سر کشید و نوشید. 5- شاید هم چون فصل مرداد بوده و هوا گرم ، سرم در اثر گرمای زیاد هوا تبخیر شده بود.اگر این فرضیه درست باشد هم حرف همکارم درست بود و هم به نوعی حرف همراه بیمار. 6- راستی نظر شما چه میتونه باشه؟کدوم یک از گزینه های بالا را تایید میکنید؟ با تشکر.
[ شنبه 93/6/29 ] [ 4:3 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ]
[ نظرات () ]
|
| |
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |