خاطره درگیری با همراه بیمار
(مجموعه خاطرات تکنسین فوریتهای پزشکی تبریز)
صفحات مجازی, دنیای بسیار خوبی برای استفاده کردن ازمطالب آن است, چند روز پیش پوستری از یکی از کشورها رو زده بودند و در آن در مورد خشونت با کادر درمان و جزای قانونی آن بدین مضمون گذاشته شده بود: اگه فکر میکنیدحمله به پرستار , دکتر یا تکنسینهای اورژانس اشکال نداره ما به شما 14سال وقت میدیم تا دوباره فکر کنید. این مطلب منو یاد خاطره ای انداخت که برای فرهنگ اصیل ما جای تاسف دارد.
تابستان سال 1390 بود و من پایگاه 201 تبریز شیفت بودم, شاید گفتن اسم همکارم در این خاطره مناسب نباشد.
اعزام به ماموریتی در یکی از محلات نزدیک پایگاه شدیم, چون محل نزدیک بود زود هم رسیدیم و چون کوچه ای تنگ بود همکارم مجبور شد تا آمبولانس را جابجا کند و من به همراه یکی از اقوام بیمار بسمت خانه بیمار رفتم و همکارم در حال جابجا کردن آمبولانس تا مسیر حرکت خودروهای داخل کوچه مختل نشود.
بیمار, خانم حدودا میانسالی بود که سابقه فشار خون داشت و الان دچار افزایش فشار خون شده بود, اقدامات اولیه رو انجام دادم و از داروهای خود بیمار بهش دادم و پس از دقایقی بیمار وضیعت مناسبی پیدا کرد, چون همکارم نیومد, به اقوام سپردم که همکارم رو بداخل راهنمائی کند, اما در بین اقوام پچ و پچی بود و من بیخبر!!!
حال بیمار بهتر شد و راضی به انتقال به بیمارستان نشد, با یکی از اقوام رفتیم برای پرکردن فرم , اما دیدم چند نفر از اقوام باهم اومدند!!
سر کوچه که رسیدم بسیار ناراحت شدم, یکی از اقوام بیمار بلا به دلایلی که اصلا مشخص نشد برای چی, با همکارم درگیر شده بود و اونو مضروب کرده بود, صحنه ناراحت کننده ای بود, فقط تونستم اینو بگم که من برای درمان بیمار شما اومدم و شما همکارم رو مضروب کردید!!!
همکارم شکایت کرد و چون محق بود , فرد خاطی متهم شد که بعدها با وساطت افرادی, رضایت داد.
تکنسینهای اورژانس 115 هرگز نمیدونن کجا اعزام میشن و با چه جور افرادی برخورد میکنند و حال اینکه در ناایمن ترین شرایط ارائه خدمت میکنند.
منبع: اینترنت
حبیب حسینقلی زاده , تکنسین مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی آذربایجان شرقی-تبریز