سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://115simoorgh.ParsiBlog.com
مجله دانستنیهای فوریتهای پزشکی سیمرغ 
قالب وبلاگ
لینک دوستان
سایت های استان مازندران
لینک مجلات مفید

حکایت ماه رمضان بعد از چند روز

 

نویسنده: جمال رضایی اوریمی

اما بعد از چند روز گرم و طاقت فرسا آرام آرام دهه اول ماه مبارک رمضان در حال سپری شدن است. در اورژانس روز شنبه را دوست دارم انگار همه چیز تازه و جدید است و زندگی رنگ و بوی دیگری دارد. برعکس روزهای وسط هفته مثل دوشنبه را اصلاً دوست ندارم چونکه احساس می کنم در هر لحظه شاید اتفاق بدی می خواهد رخ دهد.

صبح که وارد پایگاه شدم بعد از تغییر و تخول و جابجایی شیفت به یک ماموریت واقع در قائم محله اعزام شدیم. ماه رمضان بود و همه مشغول عبادات و طاعات نزد خداوند. وارد خانه ای شدیم که یکی از اعضای جوان خانواده دچار تشنج شده بود. بعد از معاینات اولیه و مراقبتهای لازم یکی از اعضای خانواده ما را دعوت به خوردن صبحانه کرد. در آن طرف اتاق بساط صبحانه پهن بود و همه مشغول خوردن صبحانه. انگار هر چه زمان می گذرد اعتقادات و باورهای مذهبی مردم فروکش می کند و به نوعی با دین و مذهب فاصله می گیرند به طوریکه در چنین فضایی روزه داری و عبادت و نماز خواندن و انجام فرامین الهی نوعی عقب ماندگی و بیهودگی محسوب می شود.

اما هنوز چند ساعتی از این ماموریت نگذشته بود که در نقط دیگری از شهر بر بالین یک بیمار حدود 50 ساله حاضر شدیم.جلسه ختم قرآن به مناسبت ایام ماه رمضان بود و یکی از روزه داران دچار ضعف و بیحالی شده بود. به گفته خانواده این بیمار با وجود توصیه پزشکان مبنی بر اینکه روزه داری موجب آسیب جسمی به بیمار می شود اما مادر خانواده مصرانه روزها روزه می گشرد و به حرف کسی هم گوش نمی دهد حتی اگر به قیمت از دست دادن سلامتی اش تمام شود. با اصرار ما و خانواده بالاخره بیمار جرعه ای آب قند خوردند تا بلکه ضعف و بیحال شان بهتر گردد.

واقعا اینکه می گویند ما ایرانیان اهل افراط و تفریط هستیم به گزاف نگفته اند و من امروز خودم به عینه در دو ماموریت متفاوت با این قضیه برخورد نمودم. یکی که اصلا اعتقاد ندارد و ما را دعوت به خوردن صبحانه در این ماه عزیز می کند و آن دیگر که سلامتی و تندرستی اش را به خطر می اندازد تا روزه بگیرد.

اما نکته ای که خیلی ها به آن اهمیت نمی دهند تماس غیر ضروری با اورژانس 115 است و در برخی موارد نیز سوئ استفاده از آن. برای مثال امروز در کوچه صاحب الزمان در اثر ترکیدن کپسول گاز در آیک مغازه خانمی دجار سوختگی درجه یک (سطحی) از ناحیه مچ دست شد و ما بلافاصله در محل حادثه حضور یافتیم. حال عمومی ایشان خوب بود و فقط به طور مختصری دچار سوختگی شده بودند.باز مرحبا و هزار آفرین به اجداد و نیاکان ما که در زمانی که هیچ یک از امکانات و تجهیزات کنونی وجود نداشت به یاری فکر و تعقل و ابتکار خویش در هنگام حوادث و سوانح کمکهای اولیه متنوعی را به کار می بزدند که ناشی از هوش و درایت آنها را داشت. متاسفانه انسان قرن بیست و یک همه چیز را به طور آماده میخواهد در اختیار داشته باشد و اندکی زحمت یادگیری به خویشتن نمی دهد حتی برای سلامتی و نگهداشت جسم و جان خویش که مهمترین چیز برای یک انسان می باشد.

آیا نباید یک فرد بداند که هنگام یک سوختگی ساده بایستی چه کاری را انجام دهد. همه آنجا دور بیمار جمع شده و فریادکنان و دادکشان منتظر رسیدن اورژانس هستند. هر کس حرفی می زند هر کی گله ای می کند هر کس شکایتی می کند و همه ما را همیشه متهم می کنند که همیشه و همیشه دیر میاییم.آیا شما هم به وظایف خویش واقف هستید؟

بهترین کار برای یک فردی که دچار سوختگی شده است ریختن آب سرد و یا مایعات سرد و خنک بر روی محل سوختگی می باشد. نترسید می توانید تا مدت 45 دقیقه بر روی محل سوختگی آب بریزید. شیر آب را باز کنید و دست یا عضو شوخته کاملاً خنک نمایید. بعد از خنک شدن آن را کاملا با یک پارچه نخی نرم خشک کنید و پماد سوختگی را بر روی آن بمالید.

در گذشته از سفیده تخم مرغ، عسل، سرشیر مربوط به شیر خام و نپخته(کال شیر در زبان مازندرانی)، پوست بز و همچنین از گیاه دارویی آلوئه ورا برای درمان سوختگی استفاده می کردند. شاید روزی در جایی مثل جنگل و بیابان یکی از نزدیکانمان یا خودمان دچار سوختگی شوند و به فوریتهای پزشکی نیز دسترسی نداشته باشیم. آیا باز هم دیت روی دیت خواهید گذاشت و منتظر اورژانس می مانید. پس چقدر خوب است تا همه ما  اصول فوریتهای پزشکی و اورژانس و کمکهای اولیه را یاد گرفته و در مواقع لازم آنها را به کار ببریم.

اما ساعت از نیمه شب گذشته بود که به ورزشگاه تختی قائمشهر که محل برگزاری مسابقات فوتسال جام رمضان بود اعزام شدیم. مورد نیز نوجوانی بود حدودا 20 ساله که در اثر نوشیدن مشروبات الکلی آن هم در ماه رمضان دچار تشنج شده بود. بلافاصله بیمار از جایگاه تماشاگران با برانکارد و به کمک تماشاگران فوتسال دوست به داخل آمبولانس انتقال پیدا کرد و ما مشغول ارائه خدمات درمانی به بیمار بودیم که ناگهان در بیرون سالن ورزشی مابین تماشاگران درگیری ایجاد گردید. هر لحظه بر شدت درگیری افزوده می شد که درگیری به سمت آمبولانس کشانده شده و ناگهان شیشه کابین عقب آمبولانس به لطف ضربه مشت آهنین یکی از طرفین درگیری دچار شکستگی می گردد. 

بلافاصله بعد از این اتفاق ماموران پلیس در صحنه حاضر می شوند و تلاش می کنند تا افرادی که درگیری را ایجاد کرده بودند را بازداشت کنند. ماموران خواستند یکی از افرادی را که نقش اصلی در این نزاع داشته را بازداشت کنند اما او مقاومت کرده و در تاریکی شب از داخل کوچه پا به فرار می گذارد.اسپری فلفل و باتوم نیز نمی تواند مانع از فرار و گریختن فرد جوان شود. آمادگی بدنی خوبی داشت و به گفته عموی وی گویا سابقه درگیری و نزاع قبل از این نیز داشته است. به هر حال در پایان ماموران زحمتکش برادر متهم و یکی دیگر از افراد که در درگشری شرکت کرده بود را دستگیر نموده و آنها را به کلانتری انتقال می دهند. من و همکارم آقای درزی نیز به اتفاق آمبولانس اورژانسیه به خاطر خسارتی که به آمبولانس وارد شده بود به کلانتری عطیمت می کنیم و در آنجا شکایت نامه را تنظیم و تحویل مقامات کلانتری می دهیم.

شب به انتهایش نزدیک شده و کم کم سحر نیز از راه رسیده بود. روز پرکاری را سپری کرده بودیم. 9 ماموریت در یک روز آنهم در هوای داغ تابستانی ماه رمضان که واقعا خسته کننده بود. در حالیکه برخی از پایگاههای شهرهای دیگر در طول یک ماه حتی به اندازه انگشتان یک دست نیز ماموریت ندارند ما بایستی در یک ماه بیش از 200 ماموریت برویم.

همکارم شروع کرد به گرم کردن و آماده نمودن غذایی که از منزل آورده بود و ما با خوردن سحری و خواندن نماز شیفت دیگری را به پایان رسانیدیم و شروع کردیم یک روز پر برکت برای روزه داری در ماه مبارک رمضان.


[ شنبه 94/4/27 ] [ 4:5 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

تماس با ما
درباره وبلاگ

این یک مجله ای است مفید و سرشار از مطالب ارزنده و جالب توجه برای همه مردم. این مجله بازتابی است از زندگی من.


برای نمایش تصاویر گالری کلیک کنید


وبلاگ های پزشکی
امکانات وب
l
Online User
امکانات وب


بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 98
کل بازدیدها: 676201