سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://115simoorgh.ParsiBlog.com
مجله دانستنیهای فوریتهای پزشکی سیمرغ 
قالب وبلاگ
لینک دوستان
سایت های استان مازندران
لینک مجلات مفید

خاطره دخالت در کار درمان بیمار

(مجموعه خاطرات تکنسین فوریتهای پزشکی تبریز)


گاهی نکات کوچکی رو میبینیم اما توجه نمیکنیم, اما همان نکات , با جان مردم هم نشین است. در حوادث و مخصوصا حوادث ترافیکی, برخی رهگذران برای خود کارشناس و امدادگری قهار میشوند و هرگز اینگونه افراد, اجازه انجام اقدامات را نمیدهند و باعث بروز مشکلاتی میشوند,که گاهی این مشکلات بازی با جون مصدوم است.


سال 1388 بود, هوا تازه تاریک شده بود, در پایگاه 202 تبریز با آقای اسماعیل نوروزی هم شیفت بودم, اعلام گزارش تصادفی در جاده باسمنج -هروی شد, که تعداد سه نفر مصدوم داشت, دو پایگاه اورژانس بمحل اعزام شد, ما نزدیکتر ازپایگاه 209 بودیم.
بمحل حادثه که رسیدیم, قبل پیاده شدن ما, چند نفر در عقب آمبولانس رو باز کردند ,سریع پیاده شدم و دیدم دارن دوخانم را بدون برانکارد و لانگ بک برد میارن سمت آمبولانس, گفتم بزاریدشون زمین و با همکارم هر دو بیمار رو معاینه کردیم, در حالی که چند نفر داد و بیداد میکردند و اجازه معاینه کافی نمیدادند.
با فاصله کمتری از این دو خانم, یک مرد حدودا45 ساله روی زمین نشسته بود که اون چند نفری که خیلی داد میزدند و اعتراض میکردند و دستورات پزشکی صادر میکردند, گفتند اون طوریش نیست ما ازماشین پائینش آوردیم.
این دو خانم دچار ضرب دیدگی و خونریزی جزئی از ناحیه سر , بدون کاهش هوشیاری و شکستگی ازناحیه دست شده بودند.
همکارم شروع کرد به انجام اقدامات برای این دو مریض و من رفتم بالا سر اون آقا که متوجه شدم دچار ضربه به سینه شده و با علائم ظاهری احتمال خونریزی داخلی و صدمه به ریه است.
همکارم رو که صدا کردم تا اول اون مصدوم رو انتقال بدیم,اون چند نفر هیاهوئی به راه انداختن و گفتن شما چرا نمیفهمید , اون طوریش نیست و باید این دو خانم رو ببرید و در همان حال , دو خانم رو بردن و داخل امبولانس گذاشتن و یکیشون با چوب اومد طرفمون که باید راه بیافتید, ما خودمون اینو میارید.
هر چقدر التماس کردیم, قبول نکردن و گفتن باید حرکت کنید, هر لحظه احتمال داشت که خودمون هم مصدوم بشیم, مجبورا راه افتادیم و کارهای این دو مصدوم رو در حین مسیر انجام دادیم.
در حین مسیر , وضعیت مصدوم سوم رو به آمبولانس دوم گفتیم و اونا اعلام کردند چند دقیقه دیگه میرسند.
دو خانم رو به بیمارستان رسوندیم, مشکل حادی که جونشون رو تهدید کنه, نبود, فکر هر دومون پیش اون مصدوم سوم بود.
بعد مدتی در بیمارستان, مصدوم سوم هم توسط همکاران پایگاه 209 رسید , اما متاسفانه حالش وخیم بود, همکاران گفتند بعد رفتن شما , خواستن اون مصدوم رو حرکت بدن و بدنبال اون دوباره زمین خورده و وقتی ما رسیدیم, هوشیاری نداشت, لوله گذاری و سرم تراپی رو همکاران انجام داده بودند, اما متاسفانه بیمار بعلت شدت صدمات و دخالت بیجای رهگذران جان خود را ازدست داد.
کاش هر کس در حرفه خود حرف بزند و دخالت در امر و کار دیگران نداشته باشد, مخصوصا دخالت در امر درمان که بسیار فاجعه است.

منبع: اینترنت
حبیب حسینقلی زاده, تکنسین فوریتهای پزشکی آذربایجان شرقی-تبریز


[ پنج شنبه 94/12/20 ] [ 12:29 صبح ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

تماس با ما
درباره وبلاگ

این یک مجله ای است مفید و سرشار از مطالب ارزنده و جالب توجه برای همه مردم. این مجله بازتابی است از زندگی من.


برای نمایش تصاویر گالری کلیک کنید


وبلاگ های پزشکی
امکانات وب
l
Online User
امکانات وب


بازدید امروز: 25
بازدید دیروز: 112
کل بازدیدها: 658595