سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://115simoorgh.ParsiBlog.com
مجله دانستنیهای فوریتهای پزشکی سیمرغ 
قالب وبلاگ
لینک دوستان
سایت های استان مازندران
لینک مجلات مفید

خاطره لبخند خشکیده روی لبان تکنسین

(مجموعه خاطرات تکنسین فوریتهای پزشکی تبریز)


سال 1388 بود, در پایگاه 202 تبریز شیفت بودم, همکارم آقای احمد محسنی ملکی بود, قبل از ظهر یک روز تابستان بود, اعزام به ماموریتی در محله مارالان تبریز شدیم, طبق گفته اپراتوری این ماموریت رو از یک دختر بچه 5 ساله گرفتن, و طبق اعلام این دختر بچه مادرش روی تخت بیهوش شده و جواب نمیدهد, آدرس رو درست و دقیق نگفته بودند و مجبور شدیم یکم دنبال آدرس بگردیم.
بالاخره آدرس رو پیدا کردیم, دختر بچه ای سر کوچه بود و با نگاهش دنبال ما بود, همکارم آقای ملکی پیاده شد و با دختر بچه حرف زد و بغلش کرد و آورد کابین جلو آمبولانس و بسمت خونه ای که نشون میداد رفتیم.
وارد خونه که شدیم, و دختر بچه ما رو بسمت اتاقی برد, صحنه ای دیدم که هنوزم بدترین صحنه زندگی ام است.
خانمی حدودا 35 ساله روی تخت دراز کشیده بود و پاهاش روی زمین بود و بچه ای حدودا یک ساله از پستان مادرش در حال شیر مکیدن بود.
همکارم نوزاد را از پستان مادر جدا کرد و بمن داد تا بیمار را معاینه کند, هیچ گونه علائمی نداشت, بچه کوچیک بغل من بود, آقا ملکی دختر بچه رو که شاهد ما بود, بغل کرد و رفتیم اتاق مجاور, حرفی نمیتونستیم بزنیم, اما اشک بود که با هق هق ما ازچشمانمان جاری میشد.
پدر بچه ها از سرکار رسید و وقتی گریه ما رو دید, شروع به گریه کرد و بچه ها رو بغل کرد.
اون لحظه مکیدن شیر توسط اون کودک که هنوز نمیتونست راه بره, برای من و همکارم چنان غم انگیزه که لحظه ای نمیشود فراموشش کنم و حال با این حوادث انتظار لبخند از تکنسینهای اورژانس 115, انتظار بسیار زیادی است.


منبع: اینترنت

سیف اله حلوائی , تکنسین فوریتهای پزشکی آذربایجان شرقی-تبریز


[ چهارشنبه 94/12/19 ] [ 11:46 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

تماس با ما
درباره وبلاگ

این یک مجله ای است مفید و سرشار از مطالب ارزنده و جالب توجه برای همه مردم. این مجله بازتابی است از زندگی من.


برای نمایش تصاویر گالری کلیک کنید


وبلاگ های پزشکی
امکانات وب
l
Online User
امکانات وب


بازدید امروز: 86
بازدید دیروز: 69
کل بازدیدها: 660840